جستاری در زندگانى امام مهدى(عجل الله تعالی فرج الشریف)– قسمت سوم و پایانی

نويسنده:مهدى پيشوايى

يكى از شايعترين پرسشها پيرامون امام زمان(علیه السلام) اين است كه: فايده وجود امام در عصر غيبت چيست؟ به تعبير ديگر: زندگى امام در دوران غيبت يك زندگى خصوصى است نه يك زندگى اجتماعى در نقش يك پيشوا. بنابرانى وجود مقدس او چه اثر عمومى براى مردم مى‏تواند داشته باشد و مردم چه نوع بهره‏اى مى‏توانند از او ببرند؟
البته بايد توجه داشته باشيم كه غايب بودن امام هرگز به اين معنا نيست كه وجود آن حضرت به يك روح نامرئى يا امواج ناپيدا و رؤيايى و امثال اينها تبديل شده است! بلكه وى يك زندگى طبيعى عينى و خارجى دادر، منتها با عمرى طولانى. آن حضرت در ميان مردم و در دل جامعه‏ها رفت و آمد دارد و در نقاط مختلف زندگى مى‏كند ولى به صورت ناشناس. و فرق بسيار است بين «نامرئى» و «ناشناس». (157) امام صادق - عليه السلام - مى‏فرمود: مردم امام خود را گم مى‏كنند. او در موسم حج حاضر مى‏شود و مردم را مى‏بيند ولى آنان او را نمى‏بينند. (158)

در پاسخ سؤال ياد شده ياد آورى كنيم كه اين سؤال تازگى نداشته و تنها در عصر ما مطرح نشده است، بلكه از روايات اسلامى بر مى‏آيد كه حتى پيش از تولد حضرت مهدى - عليه السلام - نيز اين سؤال مطرح بوده و هنگامى كه پيامبر اسلامى و ائمه پيشين - عليهم السلام - از مهدى و غيبت طولانى آن حضرت سخن به ميان مى‏آوردند، با چنين سؤالى روبرو مى‏شدند و به آن پاسخ مى‏گفتند. به عنوان نمونه:
1 - پيامبر اسلام در پاسخ اين پرسش كه آيا شيعه در زمان غيبت، از وجود قائم فايده‏اى مى‏برد؟ فرمود: بلى، سوگند به پروردگارى كه مرا به پيامبرى بر انگيخت، در دوران غيبتش از او نفع مى‏برند و از نو ولايتش بهره مى‏گيرند، همان گونه كه از خورشيد به هنگام قرار گرفتن در پشت ابرها استفاده مى‏كنند. (159)
2 - امام صادق - عليه السلام - فرمود: از روزى كه خداوند حضرت آدم را آفريده تا روز رستاخيز، زمين هيچگاه خالى از حجت نبوده و نخواهد بود، يا حجت ظاهر و آشكار و يا غايب و پنهان، و اگر حجت خدا نباشد، خدا ستايش نمى‏شود.
راوى پرسيد: مردم چگونه از امام غايب و پنهان استفاده مى‏كنند؟ حضرت فرمود: آنچنانكه از خورشيد پشت ابر استفاده مى‏كنند. (160)
3 - خود حضرت مهدى - عجل الله تعالى فرجه - نيز روى اين معنا تكيه كرده است. در توقيعى كه آن حضرت در پاسخ به سؤالات «اسحاق بن يعقوب» صادر فرمود و توسط محمد بن عثمان تحويل اسحاق گرديد، چنين نوشت: اما چگونگى استفاده مردم از من همچون استفاده آنهاست از خورشيد، هنگامى كه در پشت ابرها پنهان مى‏شود. (161)
در توضيح اين تشبيه بايد ياد آورى كنيم كه: خورشيد داراى دو نوع نور افشانى است:
1 - نور افشانى آشكار و مستقيم،
2 - نور افشانى غير مستقيم.
در نور افشانى آشكار، اشغه خورشيد بخوبى ديده مى‏شود ولى در تابش غير مستقيم، ابرها همانند يك شيشه مات، نور مستقيم خورشيد را گرفته و پخش مى‏كند. اما آثار حيات بخش خورشيد در رشد و نمو موجودات و...، مخصوص زمانى نيست كه نور آن مستقيماً بر پهنه حيات و طبيعت مى‏تابد، بلكه بسيارى از اين آثار - مانند: توليد گرما، رويش و رشد گياهان، توليد انرژى لازم براى حركت و حيات، به بار نشستن درختان، خنديدن شكوفه‏ها و شكفتن گلها - در زمان تابش نور مات خورشيد از پشت ابرها نيز وجود دارد. اشعه معنوى وجود امام، هنگامى هم كه در پشت ابرهاى غيبت پنهان است، داراى آثار گوناگونى است كه با وجود متوقف شدن كلاس تعليم و تربيت و رهبرى مستقيم، فلسفه وجودى او را آشكار مى‏سازد. اينك برخى از اين آثار را به اختصار مورد بررسى قرار مى‏دهيم.

طبق احاديث فراوانى كه در موضوع امامت وارد شده، و بر اساس دلائلى است كه دانشمندان ارائه كرده‏اند، در بينش اسلامى، امام، جان جهان است و جهان به وجود او بستگى دارد. امام قلب عالم وجود، هسته مركزى جهان هستى و «واسطه فيض» بين عالم و آفريدگار عالم است و از اين جهت حضور و غيبت او تفاوتى ندارد. و اگر او - ولو به صورت ناشناس - در جهان نباشد، جهان هستى در هم فرو مى‏ريزد. چنانكه امام صادق - عليه السلام - فرمود: اگر زمين بدون وجود امام بماند، ساكنان خود را در كام خود فرو مى‏برد. (162).
امام چهارم فرمود: در پرتو وجودئ ماست كه خداوند آسمان را از فرو پاشى - جز به اذان او - نگه مى‏دارد. در پرتو وجو ماست كه خداوند زمين را از لرزش و سلب آرامش ساكنانش، نگه مى‏دارد. به واسطه ماست كه خداوند باران نازل مى‏كند و رحمت خود را مى‏گستراند و بركات و نعمتهاى زمين را بيرون مى‏آورد. و اگر آن كس از ما كه در زمين است نبود، زمين اهل خود را فرو مى‏برد. (163)

امير مومنان - عليه السلام - در يكى از سخنان خود در مورد لزوم وجود رهبران الهى در هر عصر و زمان مى‏گويد:
«خدايا چنين است، هرگز روى زمين از قيام كننده‏اى با حجت و دليل، خالى نمى‏ماند، خواه ظاهر و آشكار باشد و خواه بيمناك و پنهان، تا دلالئ و اسناد روشن الهى از بين نرود و به فراموشى نگرايد...» (164).
با گذشت زمان و آميزش سليقه‏ها و افكار شخصى به مسائل مذهبى و دراز شدن دست مفسده جويان به سوى تعاليم آمسانى، اصالت پاره‏اى از قوانين الهى از دست مى‏رود و دين دستخوش تغييرات زيانبخش مى‏گردد.
براى آنكه اصالت آيين الهى حفظ گردد و جلوى تحريفات و تغييرها و خرافات گرفته شود، بايد اين رشته به وسيله يك پيشواى معصوم ادامه يابد. در هر مؤسسه مهم، «صندوق آسيب ناپذيرى» وجود دارد كه اسناد مهم آن مؤسسه را در آن نگهدارى مى‏كنند تا از دستبرد دزدان يا خطر آتش سوزى و امثال اينها محفوظ بماند. سينه امام و روح بلندش نيز صندوق آسيب‏ناپذير حفظ اسناد آيين الهى است تا همه اصالتهاى نخستين و ويژگيهاى آسمانى اين تعاليم را در خود نگاهدار كند. (165)
حافظ «ابن حجر عسقلانى» در شرح «صحيح بخارى» پس از نقل احاديث حاكى از نزول حضرت عيسى - عليه السام - به زمين هنگام ظهور حضرت مهدى - عجل الله تعالى فرجه - و اقتداى او به آن حضرت مى‏نويسد:
اينكه عيسى - عليه السلام - در آخر الزمان و نزديك قيامت، به مرد از اين امّت اقتدا مى‏كند و پشت سر او نماز مى‏خواند، دليل بر نظريه صحيح در ميان دانشمندان اسلامى است كه: زمين هرگز از وجود حجت كه با دلائل وبراهين آشكار، براى خدا قيام مى‏كند، خالى نمى‏ماند. (166)

در ميدانهاى نبرد، تمام كوشش سربازان زبده وفداكار معطوف اين امر است كه پرچم سپاه، در برابر حملات دشمن همچنان در اهتزاز باشد، و متقابلاً سربازان دشمن دائماً مى‏كوشند پرچم آنها را سرنگون سازند، چرا كه برقرار بودن پرچم، مايه دلگرمى سربازان و تلاش و كوشش مستمر آنها است.
همچنين وجود فرمانده لشگر در مقرّ فرماندهى - هر چند ظاهراً خاموش و ساكت باشد - خون گرم و پر حرارتى در عروق سربازان به گردش در مى‏آورد و آنها را به تلاش بيشتر وا مى‏دارد كه فرمانده ما زنده است و پرچممان در اهتزاز!
امّا هرگاه خبر قتل فرمانده در ميان سپاه پخش شود، يك لشگر عظيم با كارآيى فوق العاده ،يك مرتبه روحيه خود را مى‏بازد و متلاشى مى‏گردد.
رئيس يك جمعيت يا يك لشگر، مادام كه زنده است، هر چند مثلاً در سفر يا فرضاً در بستر بيمارى باشد، مايه حيات و حركت و نظم و آرامش آنهاست، ولى شنيدن خبر از دست رفتن او گرد و غبار يأس و نوميدى را بر سر همه مى‏پاشد.
جمعيت شيعه طبق عقيده‏اى كه به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در ميان خود نمى‏بيند، اما خود را تنها نمى‏داند، و اثر روانى اين عقيده در روشن نگهداشتن چراغ اميد در دلها ووادار ساختن افراد به خود سازى و آمادگى براى آن قيام بزرگ جهانى، كاملاً قابل درك است.
پروفسور «هانرى كربن» استاد فلسفه در دانشگاه سوربن (فرانسه) و مستشرق نامدار فرانسوى مى‏گويد:
به عقيده من مذهب تشيّع تنها مذهبى است كه رابطه هدايت الهى را ميان خدا و خلق براى هميشه نگهداشته است و به طور مستمر و پيوسته، ولايت را زنده و پا برجا مى‏دارد.
مذهب يهود، نبوّت راك ه رابطه‏اى است واقعى ميان خدا و عالم انسانى، در حضرت كليم ختم كرده و پس از آن به نبوت حضرت مسيح و حضرت محمد(ص)اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع مى‏كند. همچنين مسيحيان در حضرت مسيح متوقف شده‏اند. اهل سنت از مسمانان نيز در حضرت محمد(ص)توقف كرده و با ختم نبوّت در ايشان، ديگر رابطه‏اى ميان خالق و مخلوق، موجود نمى‏دانند. تنها مذهب تشيّع است كه «نبوّت» را با حضرت محمّد(ص)ختم شده مى‏داند، ولى «ولايت» را كه همان رابطه هدايت و تكميل مى‏باشد، بعد از آن حضرت و براى هميشه زنده مى‏داند (167).

پى‏نوشت‏ها:

157- (آيت الله) مكارم، ناصر، مهدى انقلابى بزرگ، چاپ دوم، قم، مطبوعاتى هدف، ص .250
158- كلينى، اصول كافى، تهران، مكتبة الصدوق، 1381 ه'. ق، ج 1، ص .338
159- مجلسى، بحار الأنوار، تهران، المكتبة الاسلامية، 1393 ه'. ق، ج 52، ص 93 و ج 36، ص .250
160- مجلسى، همان كتاب، ص .92
161- طوسى، الغيبة، ص 177 - مجلسى، همان كتاب، ص 92 - اربلى، على بن عيسى، كشف الغمة، تبريز، مكتبة بنى هاشمى،، 1381 ه'. ق، ج 3، ص .22
162- لو بقيت الأرض بغير امام لساخت (كلينى، همان كتاب، ج 1، ص 179 ور. ك به: صدوق، كمال الدين، قم مؤسسة النشر الاسلامى‏(التابعة) لجماعة المدرسين بقم المشرفة، 1405 ه'. ق، ج 1 ص 201 - .210
163- صدوق، أمالى، قم، مطبعة الحكمة، ص 112، مجلس 35 - صدوق، كمال الدين، ص 207، باب 21، ح 22 - جوينى خراسانى،، فرائد السمطين، ط 1، بيروت، مؤسسة المحمودى للطباعة والنشر، 1400 ه'. ق، ص 45 - .46
164- اللّهمّ بلى لاتخلو الأرض من قائم لله بحجد امّا ظاهراً مشهوراً و خائفاً مغموراً لئلاّ تبطل حجج الله و بيّناته (شرح نهج البلاغة، ابن ابى‏ الحديد، قاهره، دار احيا الكتب العربية، 1960 م، ج 18، حكمت 143، ص 347 - المناقب، اخطب خوارزم، نجف، المطبعة الحيدرية، 1385 ه'. ق، ص 264).
165 -(آيت الله) مكارم، ناصر، مهدى انقلابى بزگر، چاپ دوم، قم، مطبوعاتى هدف، ص 258 -.259
166- فتح البارى بشرح صحيح البخارى،، بيروت، دار المعرفة، ج 6، ص .494
167- سالنامه 2 مكتب تشيّع (مصاحبات استاد علامه طباطبايى با پروفسور هانرى كربن درباره شيعه) 1330 ه'. ش، ص .20

منبع: سيره پيشوايان